میرعلمی در این پست به شرح شخصیت افسانه نوروزی، که او نقشش را ایفا می کند، می پردازد. او افسانه را زنی معرفی می کند که در برابر تلاش برای تجاوز مقاومت کرده و در نهایت با 27 ضربه چاقو مرد متجاوز را، که فردی صاحب قدرت و مأمور اطلاعاتی در کیش بود، به قتل رساند. میرعلمی در این باره نوشت: امشب اشک ریختم. یکماه و چند روز است که "افسانه نوروزی" را در نمایش عامدانه، عاشقانه، قاتلانه بازی می کنم؛ زنی که به خاطر شرافتش، به خاطر دفاع از تن و روحش، در برابر دستی که می خواست حرمتش را لکه دار کند ایستاد. آن هم برابر مردی که صاحب قدرت و مأمور اطلاعات در کیش بود و قصدش تجاوز. زنی که با بیست وهفت ضربه چاقو مردی را از پا درآورد که خیال می کرد قدرتش می تواند حرمت یک زن را به اسارت بگیرد. هر شب، روی صحنه، این زن را نفس می کشیدم، دیالوگش را می گفتم، وقتی می گفت: "چوبه ی دارم را می بوسم، چون سند شرافت من است" من هم با او می رفتم پای دار. زنی که محکوم شد به اعدام و من لحظات تنهایی و بی کسی اش را هر شب روی صحنه زندگی می کردم. برای فرزندانش هر شب اشک ریختم که قدِ یک جنگِ هشت ساله محروم شده بود از دیدارشان.  |