سخنرانی اخیر دونالد ترامپ در کنست در سرزمینهای اشغالی، بار دیگر نشان داد که سیاست در دوران او بیش از آن که میدان تصمیمسازی و راهبرد باشد، به نمایشگاهی از شوهای تلویزیونی و لفاظیهای عوامپسندانه تبدیل شده است.ترامپ در این سخنرانی با ادبیاتی سطحی و غیرمعمول از روابط خانوادگی خود برای تمجید از اسراییل بهره برد و گفت: «اجازه دهید درباره کسی صحبت کنم که عاشق اسراییل است؛ دامادم جرالد! او آنقدر اسراییل را دوست دارد که دخترم را یهودی کرد. بیبی (نتانیاهو) کارت را عالی انجام دادی، پاشو تا همه برایت کف بزنند!» چنین جملاتی، بیش از آنکه یادآور گفتار یک رییسجمهور باشد، به دیالوگهای یک شوی تلویزیونی شباهت داشت. اما پشت این نمایش، همچنان همان سیاست آشنای ترامپ علیه ایران پنهان است. او مانند همیشه، از ایران بهعنوان ابزاری برای تحریک احساسات لابیهای صهیونیستی بهره برد و مدعی شد: «دامادم را مأمور کردم تا با ایران صلح کند»؛ جملهای که نه معنای واقعی دارد و نه پشتوانهای دیپلماتیک، بلکه صرفاً تلاشی است برای القای نوعی تسلط خیالی بر معادلات منطقه که از آروزهای ترامپ محسوب می شود. ترامپ در بخش دیگری از سخنانش با افتخار از نابودی برجام یاد کرد و گفت: «توافق هستهای ایران یک فاجعه برای آمریکا و اسراییل بود... نتانیاهو تلاش کرد مانع امضای آن شود، اما نتوانست. من افتخار میکنم که برجام را نابود کردم.» اما نکته مهمتر، زمان و زمینه طرح این جملات است. ترامپ این اظهارات را در حالی بیان کرد که بهخوبی از تحرکات اخیر در فضای سیاسی ایران و بحثهای داخلی پیرامون برجام آگاه است. بهنظر میرسد تیم رسانهای و اطلاعاتی او در رصد تحولات ایران فعالانه عمل میکند و میکوشد از هر شکاف سیاسی در تهران بهرهبرداری کند. ترامپ با بازخوانی روایت خود از نابودی برجام ، نه صرفاً در پی یادآوری یک موفقیت دیپلماتیک برای مخاطبان اسراییلی، بلکه درصدد القای این پیام به فضای سیاسی ایران است که مسئله برجام همچنان ابزار فشار و اختلافافکنی مؤثر علیه تهران باقی مانده است. او میداند باز شدن مجدد این پرونده در داخل ایران، میتواند فضای سیاست خارجی و انسجام داخلی را دچار شکاف کند. نکته ای که رهبری ماه ها قبل تذکر داده بود که مسئله برجام نباید به دوقطبی تبدیل شود. در واقع، ترامپ با همان منطق عملیات روانی که بارها علیه ایران به کار گرفت، تلاش دارد با چند جمله ساده، گسل سیاسی در داخل ایران را فعال کند. رفتار ترامپ در قبال ایران، نمونهای آشکار از تناقض رفتاری و فقدان راهبرد پایدار در سیاست خارجی آمریکاست. او از یک سو با شعار بازگرداندن صلح سخن میگوید و از سوی دیگر با اقدامات نظامی و کمک مالی و اطلاعاتی به صهیونیستها، مسیر هرگونه گفتوگو را مسدود و مستقیم علیه منافع ایران اقدام نظامی انجام می دهد. به بیان دیگر، ترامپ در گفتار از صلح سخن میگوید، اما در رفتار، منطقه را به میز معاملهای بدل کرده که امنیت منطقهای در آن کالایی برای تامین منافع آمریکاست. این تناقض میان حرف ها و عمل، عملاً سیاست آمریکا را از منطق پیشبینیپذیری تهی و گفتوگو با واشنگتن را به امری پرهزینه و فاقد چشمانداز راهبردی برای دیگر بازیگران منطقهای، از جمله ایران تبدیل کرده است. واکنش ها به سخنرانی ترامپ در کنست عطاا... مهاجرانی در صفحه شخصی خود نوشت : « سخنرانی ترامپ در کنیسه اسراییل را گوش می کنم از این مسخره تر نمی شود حرف زد: اجازه بدهید در باره کسی صحبت کنم. آنقدر عاشق اسراییله که دختر منو یهودی کرد. جرالد دامادم! بی بی تو کارت را خیلی خوب انجام دادی. پاشو بایست! براش کف بزنید.» امیرعلی ابوالفتح نیز نوشت : « همین ترامپ که در کنست اسراییل گفت «ایالات متحده با مردم ایران دشمن نیست» مردم ایران را به آمریکا راه نمی دهد، چه آنهایی که حامی حکومت ایران هستند و چه آنهایی که مخالف حکومت ایران هستند.» الیاس کردی فعال رسانه ای درباره منظور ترامپ از صلح نوشت :« تسلیم بدون قید و شرط ترامپ 5 شرط اصلی دارد : 1-عضویت در پیمان ابراهیم 2-به رسمیت شناختن اسراییل 3-عدم داشتن کل هسته ای 4-عدم حمایت مالی از شبه نظامیان 5-عدم داشتن موشک پ.ن:دائما ابتدا می گوید من خواهان صلح با جمهوری اسلامی ایران هستم و سپس شروط را بارها مثل قبل جنگ تکرار میکند.» روزنامه خراسان |